نتایج جستجوی عبارت «زبان حال رزمندگان عازم به جبهه» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ذبیح الله بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ذبيح الله بيگي »
شهادت سرآغاز یابندگی است نترسم زمرگی که خود زندگی است حکایت ذبیح راه خداست،‌ همان کسی که شهادت را مایه حیات می‌دانست و خون داغ عشق در رگ‌هایش جریان داشت. او که در دهمین روز از دی‌ماه سال ۱۳۴۵ در روستای بسترم نی‌ریز،‌ میان خانواده‌ای متعهد و باایمان چشم به جهان خاکی گشود و نام زیبای ذبیح‌الله را برای وی نهادند. گویی در سیمای وی خوانده بودند که روزی این نورسیده ذبیح درراه خدا خواهد شد. از همان دوران...
زندگینامه جانباز الله مراد مقصودی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
الله مراد مقصودی فرزند حسین، در تاریخ 17 مردادماه سال 1335 در شهر آباده‌طشک از توابع شهرستان نی‌ریز بدنیا آمد. او در خانواده‌ای متدین پرروش یافت. وی بعلت فراهم نبودن شرایط تحصیل نتوانست به تحصیل بپردازد و از دوران کودکی سعی نمود تا به خانواده کمک نماید، به همین خاطر به شغل کشاورزی پرداخت. ایشان مدتی در شهر اصفهان مشغول به کار شد و در سال 1357 در جلسات محرمانه نیروهای حزب الله شرکت می‌نمود و در راهپیمائی‌ها...
زندگینامه جانباز حسین فرهنگ
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حسین فرهنگ فرزند محمد، در تاریخ ۸ تیرماه سال ۱۳۳۷ در روستای لای گردو از توابع شهرستان داراب به دنیا آمد. او دوران کودکی خویش را در دامان پدر و مادر و در روستای باصفای لای گردو سپری نمود. ایشان به دلیل مشکلات نتوانست به تحصیل بپردازد. برای آشنایی با معارف اسلامی به مکتب‌خانه رفت و از همان زمان کودکی سعی نمود به خانواده برای امرارمعاش کمک کند. وی در تاریخ ۳۱ مردادماه سال ۱۳۶۲، از طریق بسیج شهرستان...
زندگینامه جانباز احمد ایثاری زاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
احمد ایثاری زاده (نارنجی) فرزند اکبر در تاریخ 25 اردیبهشت ماه سال 1348 در روستای مشکان بخش پشتکوه از توابع شهرستان نی‌ریز متولد گردید. دوران طفولیت خویش را در دامان پرمهر و محبت پدر و مادر خویش و در روستای با صفای مشکان سپری نمود. ایشان دوره ابتدایی را در دبستان شهید دکتر حسن آیت‌ و به خاطر پاره‌ای مشکلات مجبور به ترک تحصیل شد. در تاریخ 16 تیرماه سال 1365 از طریق بسیج به جبهه اعزام گردید. با...
گفتن کلمه‌ای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچه‌ها شهید و مجروح شدند‌. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت ‌‌می‌کردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -فریاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
به گرمی هرآن عشقی که جان را می‌کند سرشار می‌زنم هر خفته را فریاد با امیدی نو به آزادی و فردای پر از شادی گام می‌دارم به روی جمله پستی‌ها به عشق آن شقایق آن گل لاله که برخیزد زامواج پر از خون شهادتها می‌دهم هر خفته را پیغام وقت کوچ است این زمان از خانه بتهای خون آشام می‌دهم هر خفته را پیغام ای رفیق ره بیا تا هر دو برگیریم فریاد انا الحق را و چون حلاج که دار خویشتن بر دوش خود آسوده می‌برده قدم در راه بگذاریم می‌دهم هر خفته را...
زندگینامه جانباز و آزاده حسین حبه
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
حسین حبه فرزند اکبر، در سال 1344 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در شهرستان نی‌ریز به دنیا آمد. دوران تحصیلات ابتدایی را در دبستان حبیب الله بهرامی شهرستان نی‌ریز با موفقیت گذراند. دوره راهنمایی را در مدرسه راهنمایی بزرگی طی نمود، اما بدلیل مشکلات از ادامه تحصیل بازماند. پس از مدتی به خدمت مقدس سربازی اعزام گردید. در سال 1363 از طریق هنگ آبادان عازم جبهه‌های نبرد حق علیه باطل شد. در طی این مدت در کنار دیگر...
شهدا سال 65- زندگینامه شهید منصور منصوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد منصور منصوري »
عاشقان رفتند و چشم اشک‌باری ماند و من از غم بی‌حاصلی‌ها کوله‌باری ماند و من از شهیدی می‌گوییم که معنی عاشقی را می‌دانست و تمام لحظات زندگی را در رسیدن به کاروان عاشقان رفته، در بی‌قراری می‌گذراند. از منصور منصوری که در تاریخ ۱۳۴۶/۱۲/۲۲ در روستای فورگ از توابع شهرستان داراب دیده به جهان گشود و با درخشش طلیعه وجودش، گرمی و هیجان خاصی به کانون خانواده بخشید و درِ سعادت و ثواب را بر روی آنان گشود. در همان...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید جعفر سجادیان
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد جعفر سجاديان »
بیا دست در دست هم نهیم و بر سمند راهوار عشق سوار شویم و به دوردست‌ها سفر کنیم. به دیاری که در آنجا حسین (ع) به اشاره، هزاران عاشق سینه سوخته را به‌سوی خود خواند و سرهای خونین آنان را بر زانوی خود نهاد و شهد شیرین وصل را در کامشان فروریخت. جعفر از دل‌سوختگانی است که ۱۳۴۲/۱۱/۱۰ در نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین غزل عشق را سرود و سری در میان سرها یافت. کودکی ساکت بود و محبوب...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید قاسم زردشت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
آنگاه‌که کیمیای وجود تو را در زمین می‌کاشتیم و یارانت با اشک‌هایشان آبیاری‌اش می‌کردند و فغان سر می‌دادند، لطافت روح مطهرت با نسیمی تسلی‌مان می‌داد که: کدام دانه فرورفت در زمین که نـرسـت                                                                              چرا به دانه انسانیت این گمان باشد کدام دل فرورفت...